جدول جو
جدول جو

معنی خلج نو - جستجوی لغت در جدول جو

خلج نو
(خَ لَ جِ نَ)
قریتی است در پانصدوهفتادگزی طهران میان جیلونی و قال و در آنجا ایستگاه ترن است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موج نو
تصویر موج نو
موج نو سینمای فرانسه (Nouvelle Vague یا New Wave) به یک جنبش سینمایی در فرانسه در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ اشاره دارد که به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین جنبش های سینمایی در تاریخ تلقی می شود. این جنبش توسط گروهی از کارگردانان و نویسندگان جوان فرانسوی شکل گرفت که با شکل گیری یک استودیو مستقل و استفاده از تکنیک ها و سبک های نوین در ساخت فیلم، از جمله فریم های متحرک و داستان گویی غیرخطی، بنیان گذاری شد.
ویژگی های اصلی موج نو سینمای فرانسه عبارتند از:
1. آزادی ایدئولوژیک : این جنبش بر خلاف سینمای متعارف آن زمان، مستقل از هنجارها و استراتژی های تجاری بود و به دنبال اصالت و نوآوری در بیان هنری بود.
2. استفاده از تکنیک های نوین : از جمله استفاده از دوربین در دست و حرکات دوربین فعال، نوآوری در مونتاژ، و استفاده از صدا و موسیقی به نحوی که به شیوه های جدید و آزادتر به بیان داستان کمک می کردند.
3. تمرکز بر شخصیت ها و درون مایه ها : تمایل به تمرکز بر شخصیت های پیچیده و پرگون، و بررسی عمیق درون مایه های ذهنی آنها بود.
4. استفاده از بازیگران غیرحرفه ای : گاهی این جنبش از بازیگران غیرحرفه برای برجسته کردن واقع گرایی داستان هایش استفاده می کرد.
5. معرفی مفاهیم جدید : این جنبش به معرفی مفاهیم جدیدی مانند «سینما خودآگاهی» (Cinema Verite) کمک کرد که بعدها در جهان سینما به عنوان نظریه های مهم مورد توجه قرار گرفت.
به عنوان نمونه، کارگردانانی مانند فرانسوا تروفو، جان-لوک گودار، آنی موریا، و کلود شابرول به عنوان نخستین نمایندگان این جنبش به شمار می روند که با آثاری همچون «آخرین انفاس» (The 400 Blows)، «خوشبختی» (Happiness)، «الودارد» (Alphaville) و «خداحافظ کاپیتان» (Goodbye, Captain) شناخته شده اند.
جنبشی در سینمای فرانسه که از اواخر دهه 1950 شروع شد و در 1962 به اوج خود رسید. این جنبش خواستار ابداع موضوعی و تکنیک ها و روش های فیلم سازی بود. این جنبش از سوی گروهی از جوانان سینما دوست فرانسوی آغاز شد که عمده آنها، فعالیت های سینمایی خود را با تحلیل و بررسی سینما و فیلم ها و نوشتن نقد به ویژه در نشریه کایه دو سینما آغاز کرده بودند. این جنبش از طرفی به دلیل برخورد با سینمای سنتی و فوق العاده احساسات گرای فرانسه و از طرف دیگر به دلیل گرایش آنها به نوعی سینمای شخصی، شکل گرفت
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از خلجان
تصویر خلجان
پریدن پلک چشم، اضطراب
فرهنگ فارسی عمید
(خَ لَ)
نام یکی از ایلات است که مسکن آنها در خلجستان قم می باشد. (یادداشت بخط مؤلف). بنابر قول انجمن آرای ناصری: نام طایفه ای از اتراک و در اصل مغولی، قال آج یعنی همان گرسنه. این لغت ترکی است و اکنون در عراق جای این طایفه خلجستان نام دارد. رجوع به خلجستان شود
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لِ نُ دِهْ)
دهی از دهستان آتش بیک است که در بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع است و 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
مودت. محبت. عشق. (ناظم الاطباء) ، خواهش. آرزو، خارخار، میل خاطر. رغبت. (ناظم الاطباء) (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاه. دارای 110 تن سکنه. آب آن از رود خانه گاورود و محصول آنجا غلات، حبوبات و توتون. شغل اهالی زراعت، قالیچه و جاجیم و پلاس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پریدن چشم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کُ یُ جِ)
دهی از دهستان بیرون بشم است که در بخش کلاردشت شهرستان نوشهر واقع است و 960 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
خلیدن، دودلی، جستن اندام، خارخار آه بی ساجد سجودی چون بود ک گفت بی چون باشد و بی خارخار (مولانا) تازی ک گشنیز از گیاهان پریدن پلک چشم، جستن پهلو یا عضو دیگر، لرزیدن تکان خوردن، اضطراب، بخاطر در آمدن، میل خاطر خواهش چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلجان
تصویر خلجان
((خَ لَ))
لرزیدن، تکان خوردن، اضطراب، میل خاطر، خواهش چیزی
فرهنگ فارسی معین
تپش، لرزش، اضطراب، دلهره، نگرانی، بیم، آرزو، رغبت، خارخار، خواهش، میل، محبت، عشق، مودت، پریدن چشم، به خاطر درآمدن، به خاطررسیدن، به ذهن خطور کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مرتعی در روستای کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
خواب بی موقع، کسی که عادت به رفتار و حرکات غیرعاقلانه دارد
فرهنگ گویش مازندرانی